نوشته شده توسط : mj

رئیس‌تان با بداخلاقی و عصبانیت در راهروی اداره داد و قال می‌کند و ناگهان می‌بینید شما هم عصبی شده‌اید. یا مثلا سر میز شام با لحن خاصی که حاکی از نگرانی است با همسرتان گفتگوی کوتاهی دارید و متوجه می‌شوید بچه‌های‌تان نیز با همان لحن با همدیگر حرف می‌زنند. فکر می‌کنید تصادفی است؟ اینطور نیست.

 

استرس، کلمه‌ی ظاهرا کوچکی که احساسات منفی چون نگرانی، اضطراب و پریشانی را در بر می‌گیرد واگیر دارد و درست مانند یک سرماخوردگی معمولی می‌توانید آن را از دیگران بگیرید و مانند یک ویروس می‌تواند به شما احساس ضعف (از نظر احساسی) بدهد.

  

استرس چگونه پخش می‌شود 

در تحقیقی، اطلاعات مربوط به هزاران نفر از طریق تست سنجش استرس اجتماعی جمع آوری شد. طی هر تست، از دانشجویان خواسته شد مقابل گروهی از غریبه‌ها بایستند و سخنرانی بکنند و سپس از آنها خواسته شد بصورت ذهنی معادلاتی را حل کنند. شرایط جوری تعیین شده بود که در برابر واکنش‌های خونسردانه‌ی محققان که آنها را تماشا می‌کردند، استرس برانگیز باشد.

 

در نتیجه افراد دستپاچه شدند و هم در محاسبات ریاضی دچار اشتباه شدند و هم کلماتی را که می‌خواستند استفاده کنند فراموش کردند. محققانی که این افراد را تماشا می‌کردند تنها نقش تماشاچی را داشتند اما با این وجود خوشان نیز احساس بدی پیدا کردند! واکنش محققان غیر طبیعی نبود، زیرا نوع بشر همیشه تمایل بیولوژیکی طبیعی به اقتباس از احساسات اطرافیان خود داشته است. جاندارانی که به صورت گروهی زندگی می‌کنند (مانند انسان‌ها) نیاز به برخی از انسجام‌های اجتماعی دارند. اگر یکی از اعضای گروه خطری احساس کند، به نفع همه است که دیگران هم احساس خطر کنند.

 

انسان غارنشین اگر سراسیمگی و بالا و پایین پریدن‌های یکی از اعضای گروه خود را نادیده می‌گرفت ممکن بود توسط کفتار عظیم الجثه‌ای بلعیده شود، اما آنهایی که فورا متوجه می‌شدند همان‌هایی بودند که زنده می‌ماندند. ما موجودات اجتماعی هستیم و بقای ما، از لحاظ تکاملی، تا حدود بسیار زیادی بستگی به توانایی ما در خواندن احساسات دیگران دارد، چه دوست ما باشند و چه دشمن ما. ما از نیت و منظور دیگران به روش‌ها گوناگونی آگاه می‌شویم و این روش‌ها را بلدیم، مخصوصا اینکه چطور هیجانات خود را بروز می‌دهند و چه زمانی استرس دارند.

http://www.beytoote.com/psychology/khanevde-m/stress7-contagious-take.html



:: بازدید از این مطلب : 148
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

مصرف زیاد شیرینی 

غذاهای که سطح قند بالایی دارند تاثیر چشمگیری بر گیرنده‌های حیاتی مغز به‌جا می‌گذارند. به گفته محققان استفاده مفرط از شیرینی‌ها در رژیم غذایی نحوه عملکرد دوپامین در مغز را تغییر می‌دهد.

 

یکی از عملکردهای دوپامین، نقش مهم آن در شادی و جلوگیری از افسردگی است ـ دو عاملی که می‌توانند بر توانایی مغز در یادگیری تاثیر بگذارند.

 

کاهش زیاد مصرف کربوهیدرات‌ها 

بسیاری از کارشناسان تغذیه رژیم‌های غذایی حاوی کربوهیدرات پایین را برای کاهش وزن توصیه می‌کنند. اگر شما یکی از این نوع رژیم‌های غذایی را تجربه کرده باشید حتما می‌دانید یکی از سریع‌ترین تاثیرات کاهش دریافتی کربوهیدرات‌ها، تحریک‌پذیری و تغییرات خلقی است. تحقیقات آکادمیک ثابت کرده است کمبود کربوهیدرات‌ها در رژیم غذایی به مشکلات خلقی منجر می‌شود. افزون بر این، مطالعاتی که در دانشگاه تافتس آمریکا انجام شد نشان داد افزایش حساب شده دریافتی کربوهیدرات‌های ساده عملکردهای شناختی مغز را تقویت می‌کند.

 

جویدن آدامس 

هــرچند این موضوع، مورد بحث است اما تحقیقی که نتایج آن در نشریه Quarterly Journal of Experimental Psychology منتشر شد نشان داد جویدن آدامس می‌تواند بر حافظه کوتاه مدت تاثیر منفی داشته باشد.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 108
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

مصرف کوکائین در کوتاه مدت روحیه را تقویت می‌کند، میل جنسی را بالا می‌برد، اعتمادبه‌نفس را ارتقا می‌بخشد، توانایی صحبت کردن و گفتگو را تقویت می‌کند و هوشیاری را تشدید می‌کند. درواقع فوق‌العاده‌ترین حالت هوشیاری و قوی‌ترین حس زنده بودن را در فرد ایجاد می‌کند اما در بلند مدت عواض جبران ناپذیری بر سلامت انسان دارد.

 

اگر در جمله‌ی بالا مصرف کوکائین را با عاشق شدن جایگزین کنیم، آن‌وقت به درستی تجربه‌ی فرد عاشق را هم توصیف کرده‌ایم.

 

ازآنجا که سرمستی یک عشق تازه، تجربه‌ای فوق‌العاده است و برخلاف کوکائین پیگرد قانونی هم ندارد، چرا نباید سبک زندگی‌مان را براساس عاشق‌شدن‌های مداوم بنا کنیم؟ بهترین سبک‌زندگی همین عشق‌های پشت‌سرهمی نیست که هیچ‌کدام به ازدواج ختم نشود؟ از این گذشته، اگر جلوی ازدواج گرفته شود آن‌وقت دیگر طلاقی هم در کار نخواهد بود.

 

ولی نباید اینقدر تند پیش رفت. این ایده مشکلات اساسی زیادی دارد.

 

اول اینکه همه‌ی روابط شما قرار نیست کاری کند که عقلتان را از دست بدهید. قانون کاهش بازدهی در روابط عاشقانه هم وجود دارد. دلیل اینکه ما هیچوقت اولین عشقمان را فراموش نمی‌کنیم این است که آن تجربه اولین باری بوده که موادشیمیایی در مغزمان ترشح شده که ما را به سرمستی حاصل از عشق رسانده است. در اولین تجربه‌ی عاشقی تماس دست طرف‌مقابل هم برای ایجاد لذتی عمیق کافی است.

 

به مرور زمان و با روابط مختلفی که پشت سر هم در زندگی‌مان ایجاد می‌شود، آن تماس دست دیگر قدرت انفجار احساس در ما را از دست می‌دهد. همینطور با گذشت زمان وقتی کسی زیر گوشمان زمزمه کند «فکر کنم عاشقت شده‌ام» هم دیگر آن انرژی را وارد مغزمان نمی‌کند. و اگر بخواهیم این کار را با ازدواج‌های متعدد تکرار کنیم، همه‌چیز تقریباً خنده‌دار می‌شود. عروس و دامادی را تصور کنید که هر دو می‌خواهند ازدواج چهارمشان را تجربه کنند و به هم می‌گویند، «سوگند می‌خورم که هیچوقت ترکت نکنم و چیزی جز مرگ نتواند ما را از هم جدا کند.» شما اگر شاهد چنین ازدواجی باشید از خودتان نمی‌پرسید، «واقعا؟ چطور می‌توانند سر چنین قولی بایستند درحالیکه شواهد نشان می‌دهد که به احتمال قوی خلاف آن اتفاق می‌افتد؟ چه تضمینی واقعاً برای این وعده‌ها وجود دارد؟»

 

نداشتن اعتقاد به ازدواج

روابط متعدد همراه با سرمستی زودگذر منجر به سلامت و رضایت شما از زندگی نخواهد شد‎

 

دوم اینکه نتایج ناراحت‌کننده‌ی یک تحقیق نشان می‌دهند که ازدواج‌های متعدد باعث مرگ زودرس می‌شود. محققان دانشکده‌ی بهداشت لندن دریافته‌اند که افرادی‌که حداقل سه بار ازدواج کرده‌اند نسبت به آنهایی که فقط یک بار تجربه‌ی ازدواج داشته‌اند، تا ۳۴٪ احتمال مرگ بعد از ۵۰ سالگی در آنها بیشتر است.

 

بنابراین اگر کاهش بازدهی در عشق‌های متعدد نتواند شما را به بازنگری درمورد سبک‌زندگی‌تان وادار کند، شاید خطر مرگ زودرس بتواند این کار را بکند و به شما انگیزه دهد که عشق واقعی را در زندگی پیدا کنید و با او بمانید.

 

سوم اینکه اگر بتوانیم کارهایی که در خط بالا ذکر کردم را انجام دهیم، آنوقت احتمالاً مجبور خواهیم بود که بین عشق و ثبات یکی را انتخاب کنیم. به‌تازگی مقاله‌ای خواندم که در آن افراد متاهل و متعهد دلایل خود را ارائه داده بودند که می‌توان با وجود گذشت زمان هم همچنان عاشق طرف‌مقابل ماند. تحقیق دیگری هم روی ۲۵ تحقیق دیگر مطالعه کرده بود نتیجه‌گیری کرده است که عشق لزوماً از بین نمی‌رود و در بهترین حالت به عشقی ماندگار تبدیل می‌شود – عشقی گرم ولی کمتر سوزناک، فراتر از جذابیت و میل جنسی.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 104
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

چطور جواب آدم‌های منفی را بدهید بدون اینکه خودتان منفی شوید 

آدمهای «سمی» یا «منفی» می‌توانند نقش مهمی در زندگی ما ایفا کنند و اگر دقیق‌تر نگاه کنیم می‌توانیم ببینیم که در واقع هیچکس ذاتا منفی یا سمی نیست و صرفا مشکلی وجود دارد که باعث می‌شود از دید ما منفی به نظر برسد.

 

واقعیت این است که چیزهای زیادی می‌توانیم از این موقعیت‌ها یاد بگیریم. در این مطلب به شما می‌گوییم با چنین افراد و شرایطی چطور راحت‌تر برخورد کنید. فقط کافیست یادتان باشد به جای اینکه با یک اردنگی چنین آدمی را از خود دور کنید، از فرصت استفاده کنید و درمورد خودتان چیزهایی یاد بگیرید!

 

1) ببینید چه چیزهایی می‌توانید از آدمهای منفی یاد بگیرید 

یکی از اولین کارها و احتمالا مهمترین کاری که در زندگی خودم در مواجهه با افراد منفی انجام می‌دهم این است که از خودم می‌پرسم چه چیزی در این آدم مرا آزار می‌دهد، چه چیزی باعث می‌شود در مواجهه با این فرد احساس بدی داشته باشم، آیا تجربه یا خاطره‌ای تلخ را به یادم می‌آورد، آیا حس خاصی را در من برمی‌انگیزد، آیا مانعی بر سر راهم ایجاد می‌کند.

 

وقتی بفهمیم چه چیزی را در این آدم دوست نداریم و حالمان را بد می‌کند می‌توانیم بررسی کنیم آیا چیزی است که بتوانیم اول در وجود خودمان آن را کنترل یا هماهنگ کنیم. دلیل اینکه اول باید به خودمان نگاه کنیم این است که ببینیم این شخص چه نقشی می‌تواند در خودشناسی ما داشته باشد. بیشتر اوقات وقتی روی خودمان کار می‌کنیم این آدمها از زندگی‌مان ناپدید می‌شوند یا تغییر می‌کنند.

 

وقتی به خودتان نگاه می‌کنید ممکن است متوجه شوید مشکل از قضاوت شما در مورد این آدمهاست. یا ممکن است کارهایی انجام می‌دهند که شما دوست ندارید، شاید هم قابل اعتماد نیستند و برای همین مشکلاتی در زندگی‌تان بوجود می‌آورند. به هر حال هدف این است که با همان حس بد ادامه ندهید و در عوض نسبت به چیزی که در حال روی دادن است به یک صلح یا پذیرش نسبی برسید تا بتوانید عامل منفی را حذف کنید، نه لزوما آدمش را!

 

اگر بعد از بررسی‌ها دیدید راهی جز کنار گذاشتن آدم منفی از زندگی خود ندارید حالا می‌توانید با خیال راحت‌تری این کار را انجام دهید، موضوع این است که دلیل حذف آدمهای منفی از زندگی‌تان این نباشد که توان روبرویی با چیزی را که از درون خودتان آزارتان می‌دهد ندارید. بهترین نتیجه‌ای که خواهید گرفت این است که انگیزه‌های منفی درون خودتان را پیدا می‌کنید.

 

2) برای خودتان وقت بگذارید 

این هم تا حدودی با توصیه‌ی اول در ارتباط است: پیدا کردن چیزی که آزارتان می‌دهد. کمی عمیق‌تر به خودتان نگاه کنید، فاصله گرفتن از آدمهای منفی و وقت صرف کردن برای خودتان گاهی راهی بسیار عالی و موثر است که احساسات خودتان را در شرایط گوناگون محک بزنید و با هم مقایسه کنید. زمانهایی در زندگی وجود دارد که به هر دلیلی مجبوریم آدمهای منفی را اطرافمان داشته باشیم (مثلا در محیط کار)، اما اگر یاد بگیریم با فاصله گرفتن از این افراد و وقت گذاشتن برای خودمان، خود را شارژ کنیم می‌توانیم به یک صلح و آرامش درونی برسیم و درگیر قضاوتهای بی‌وقفه‌ای نشویم که ذهن‌مان را آشفته کند. منظور این نیست که مجبوریم تا آخر عمر این اشخاص را تحمل کنیم، بلکه هدف این است که ببینیم به چه چیزی نیاز داریم و در نهایت یاد بگیریم باوجود آدمهای سمی و منفی، آرامش درونی خود را حفظ کنیم و دوست خودمان باقی بمانیم.

 

افراد منفی باف

یاد بگیریم باوجود آدمهای منفی، آرامش درونی خود را حفظ کنیم‎

 

3) قضاوت‌شان نکنید؛ واقع بینانه با آنها ابراز همدردی کنید 

یکی از بزرگترین چیزهایی که می‌توانیم گرفتارش شویم و به آن عادت کنیم، قضاوت دیگران است. گاهی این کار را انجام می‌دهیم بدون اینکه حتی بدانیم! قضاوت یک نفر دیگر حتی می‌تواند آنقدر اعتیاد آور باشد که آن را صرفا به دلیل اینکه جزئی از نگرش و رفتار ما شده انجام دهیم و فراموش کنیم که نقاط قوت دیگران را هم ببینیم. ما دیگران را قضاوت می‌کنیم به این دلیل که کاری را انجام نمی‌دهند که ما دوست داریم یا مانند ما عمل نمی‌کنند. دلیل قضاوت دیگران می‌تواند دستپاچگی و پریشانی، حسادت و یا حتی ترس باشد. علت قضاوت ما هر چه که باشد باید خود را از این عادت خودخواهانه رها کنیم. این خود ِ شما نیستید که قضاوت می‌کنید؛ بلکه این باورها و افکار و نگاههای خود پسندانه است که با با خلق توهمات و خیالات باطل به ما القا می‌کند که چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است.

 

منبع



:: بازدید از این مطلب : 99
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

همه ما به بعضی از رنگ ها بیشتر علاقه داریم. گاهی به دلیل این که با دیدن شان احساس آرامش می کنیم و گاهی برای این که همرنگ پیراهن تیم فوتبال مورد علاقه مان است.

 

با این حال، تاثیر رنگ ها در عملکردهای روزانه ما بسیار بیشتر از چیزی است که به آن باور داریم. به طور مثال، بارها و در تحقیقات متعدد پژوهشگران ثابت شده که میزان کارایی افراد در اتاقی به رنگ قرمز با همان اتاق به رنگ آبی، فرق دارد. اما روان شناسی رنگ چیست و رنگ ها چگونه احساسات ما را تحت تاثیر قرار می دهند؟ در ادامه این مطلب به برخی جنبه های روان شناسی رنگ ها و تاثیرات چهار رنگ اصلی بر روان انسان ها، اشاره خواهد شد.

  

روان شناسی رنگ چیست؟

روان شناسی رنگ مسئول بررسی جنبه های مختلف تاثیر رنگ ها بر انسان است. رنگ ها می توانند تصورات و احساسات ما را تغییر دهند، حافظه و تمرکزمان را بهبود ببخشند و حتی ما را برای اتخاذ تصمیمات خاصی متقاعد کنند. بر این اساس دانستن معنی رنگ ها، می تواند به درک بهتر رفتار ما کمک زیادی کند. روان شناسی رنگ یک رشته درحال توسعه است. آگاهی از این علم برای حرفه هایی مانند طراحی داخلی، بازاریابی، تبلیغات و فروش اهمیت زیادی دارد. کشف معنی رنگ ها می تواند در زندگی روزمره نیز نقش زیادی داشته باشد و به عنوان مثال به ما در انتخاب لباس مناسب برای یک رویداد خاص، انتخاب هدیه ایده آل برای یک دوست یا صرفا برای داشتن یک احساس خوب در خانه کمک کند.

  

آبی : رنگ آرامش اما دشمن شادی! 

رنگ آبی به ایجاد احساس آرامش شهرت دارد. به گفته محققان دانشگاه جورجیای آمریکا، رنگ آبی به ما احساس آرامش و سکون می دهد و حتی می تواند به تعادل تیروئید و کاهش فشار خون کمک کند. حتی دولت ها نیز از آثار آرامش بخش بودن رنگ آبی غافل نبوده اند و به طور مثال در سال 2000، وقتی روشنایی خیابان ها در گلاسکو بزرگ ترین شهر اسکاتلند به رنگ آبی تغییر یافت، میزان جرایم در این شهر کاهش پیدا کرد. در سال 2012 نیز پس از تغییر روشنایی شهر نارای ژاپن به رنگ آبی جرم و جنایت 9درصد کاهش یافت. با این حال استفاده زیاد از رنگ آبی می تواند ما را تا حدی غمگین و افسرده کند. برای ایجاد تعادل بهتر است این رنگ را در ترکیب با رنگ هایی مثل زرد و سبز مورد استفاده قرار داد.

  

قرمز : رنگ عشق اما دشمن آی کیو! 

رنگ قرمز از نظر مطالعات روان شناسی، رنگ شور و عشق است. با این حال، پژوهشگران دانشگاه دورهام انگلستان با مطالعه روی شرکت کنندگان مسابقات ورزشی دریافتند از میان رقبای ورزشی با مهارت یکسان، احتمال پیروزی افرادی که لباس قرمز داشته باشند، بیشتر است. رنگ قرمز گاهی نیز تاثیرات منفی به جا می گذارد. جون مک لئود نویسنده کتاب رنگ های روح می گوید رنگ قرمز باعث ترشح هورمون آدرنالین در خون می شود و این همیشه خوب نیست. به تازگی محققان دانشگاه راچستر و دانشگاه مونیخ نیز پی بردند کاهش سطح آی کیو از تاثیرات بودن زیاد در محیطی با رنگ قرمز است. همین تحقیقات نشان داد که استفاده زیاد از رنگ قرمز، ممکن است باعث عصبانیت یا حتی خشونت شود.

  http://www.beytoote.com/psychology/khanevde-m/color7-psychology-main.html



:: بازدید از این مطلب : 103
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

علایم گوشه گیری

گوشه‌گیری با علایم متعدد همراه است. فرد گوشه‌گیر چون نمی‌تواند مسائل و مشکلات خود را در عالم واقعیت حل کند، به تخیل و خیالبافی می‌پردازد، بی‌هدف است و نمی‌داند چه باید بکند و برای آینده‌اش چه طرحی بریزد. از مردم گریزان است و تمنا و خواهش را به عنوان تحمیل می‌داند و در برابر آن به شدت مقاومت می‌کند. از این‌رو، در ارتباط با اطرافیان دچار تضاد و کشمکش می‌گردد. برای دفاع از حقش اقدام نمی‌کند و کناره‌گیری را بر تلاش ترجیح می‌دهد.

 

شناخت علل رفتار انسان ها امری پیچیده است و دلیل خاصی نمی تواند رفتار خاصی را توضیح دهد، اما این امکان وجود دارد که بسیاری از افراد در شرایطی خاص رفتار مشابه داشته باشند.

 

در زیر برخی از علل گوشه گیری بیان شده هر چند در برخی افراد ممکن است بیش از یک دلیل وجود داشته باشد.

 

فقدان مهارت های اجتماعی : بعضی از مردم ادعا می کنند که دوست دارند تنها باشند، اما حقیقت چیزی دیگر است در واقع آنها نمی دانند که چگونه رابطه برقرار کنند. این ادعا یکی از روش های فریبنده ی ذهن انسان است.

 

گوشه گیری و منزوی

یکی از دلایل گوشه گیری می تواند درون گرا بودن فرد باشد‎

 

عدم علاقه اجتماعی : انسان موجودی اجتماعی است و نمی تواند تنها زندگی کند و برای زنده ماندن به یکدیگر نیاز دارند. بعضی از افرادی که در سنین کودکی توسط مراقبین و اطرافیان مورد سورفتار قرار گرفته اند، به همین دلیل نتوانسته اند روابط اجتماعی را رشد دهند و درنتیجه منزوی و گوشه گیر می شوند.

 

دیوارهای محافظتی : بعضی از مردم ادعا می کنند که دوست دارند تنها باشند چون افراد بد هستند، قابل اعتماد نیستند یا آسیب رسان اند. این افراد معمولا کسانی هستند که از تجربیات تلخ گذشته رنج می برند و نمی توانند از خاطرات بد خلاص شوند.

 

درون گرایی : بعضی از افراد دوست دارند تنها باقی بمانند، زیرا آنها درون گرا هستند و تمایلی به برقراری روابط اجتماعی ندارند. یکی از دلایل گوشه گیری می تواند درون گرا بودن فرد باشد.

محرومیت از محبت خانواده و به ویژه محرومیت از عواطف مادر

معلولیت، نقص عضو یا بیماری های جسمی و روانی

شکست های متعدد و تحقیر شدن کودک در برابر جمع

احساس عدم امنیت روانی در محیط خانه و مدرسه و فشارهای روانی مستمر

 

۱ ) حمایت های عاطفی و خانوادگی

 

۲ )  واگذاری مسئولیت های مناسب با توجه به میزان توان جسمی و ذهنی فرد

 

۳ ) تشویق و زمینه سازی حضور در فعالیت های جمعی و گروهی

  

۴ ) ایجاد آمادگی لازم برای جرات ورزی در ابراز عقاید و بیان نظریات خود و نیز پذیرش نظریات مخالف از طرف دیگران

منبع



:: بازدید از این مطلب : 102
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

آموزش پشتیبانی از وردپرس  ، امری که از همان ابتدای تاسیس سایت باید به اندیشه آن بود و تنظیمات مربوط به سئو را در وردپرس اعمال کرد الی بتوان بهترین نتیجه را از بهینه سازی سایت گرفت. وبمستران زیادی به تعقیب افزایش ورودی گوگل از طریق بهینه سازی سایت و فرآوری درونمایه هستند ولی قبل از نوشتن مطالب بهینه باید نکات کلیدی سئو وردپرس را بر روی سایت اعمال کرد لغایت بتوان بهترین نتیجه ممکن را گرفت. در این تعلیم وردپرس از ایران تمز به شناسایی نکات کلیدی و تعلیم سئو سایت وردپرسی جهت بهینه سازی سایت و افزایش ورودی گوگل به چهره مرحله به مرحله یا گام به گام میپردازیم بعد لغایت پایان همراه ما باشید.



:: بازدید از این مطلب : 104
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

گاهی افراد پس از پشت سرگذاشتن یک زندگی شکست‌خورده و ناموفق، دلتنگ رابطه قبل می‌شوند، برای رفع این دلتنگی راهکارهایی وجود دارد که روند دلتنگی را کاهش می‌دهد.

 

نباید فراموش کرد تمام روزهایی که در آن خاطره داشتیم به دلیلی از دست رفته‌اند و سیاه شده‌اند، شاید در زمان و مکان مناسب به شخصی نرسیده‌اید، شاید در مورد فرد حاضر در زندگیتان اشتباه کرده‌اید و شاید هم خودتان را خوب نشناخته‌اید، اما دلیل جدایی شما هر چه که هست، باید لابه‌لای اتفاقاتی که افتاده، به دنبال خودتان بگردید و دلتنگی روزهای رفته را آرام کنید.

 

یک روانشناس بالینی گفت: زمانی که افراد می‌گویند دلم برایت تنگ شده است یعنی از عمق وجود یک خلا را تجربه می‌کنند که این حس با قلب احساس می‌شود.

 

فرضی معتقد است به زبان آوردن جملاتی مانند "دلم برایش تنگ شده است و دوست داشتم تمام دنیا را از دست می‌دادم تا آن عزیز را کنارم داشتم" و یا "دلم برای گذشته‌هایم تنگ شده برای با او بودن" از فکر کردن نشات می گیرد و نشان دهنده تعبیر و تقسیر ما از موضوعی است که در گذشته با آن رو به رو شده‌ایم، واژه دل به معنای قلب است اما دل احساسی‌تر عمل می‌کند و باعث می‌شود ما از کلمه دل استفاده کنیم.

  

فلسفه گفتن دلتنگی چیست؟

فرضی در گفت‌وگویی در خصوص فلسفه گفتن دلم برات تنگ شده، اظهار کرد: زمانی که یک رابطه عاطفی به سرانجام نمی‌رسد و افراد شکست عشقی می‌شوند و یا از عزیزی دور می‌مانند که نسبت به او تعلق خاطر یا تعلق عاطفی دارند، از جمله‌هایی مانند دلم برایت تنگ شده، دلم برایش پر می‌زند، دلم برایش یک ذره شده است و یا دلم هوای او را کرده است، استفاده می‌کنند.

 

وی ادامه داد: زمانی که می‌گوییم دلم برایت تنگ شده است یعنی از عمق وجود یک خلا را تجربه می‌کنم یا با تصویر سازی ذهنی جای خالی آن عزیز را احساس می‌کنم، خاطراتش را در ذهنم مرور می‌کنم، در این لحظه دوست داریم این فرد کنارمان باشد و یا احساس تنهایی داریم، بدون آن عزیز زندگی برایمان معنا ندارد، این احساسات در واقع در مغز صورت می‌گیرد.

 

این روانشناس بالینی یادآور شد: علت اینکه در لحظه‌ای مشخص دلتنگ کسی می شویم، این است که در آن لحظه نیاز شدیدی به وجود آن فرد داریم و او می توانست این نیاز را برآورده کند، احساس در دل انسان وجود دارد و دل نسبت به اجزای دیگر حساس تر است.

 

این روانشناس بالینی با بیان اینکه معمولا احساسات خود را تعبیر و تفسیر می‌کنیم، تشریح کرد: افراد اغلب به خود می‌گویند چرا بدون آن فرد نمی توانم لذت ببرم، چرا زمان دیر گذر است، دوست داشتم آن عزیز در این شادی با من سهیم باشد، چرا وقتی من همه چیز دارم آن عزیز کنارم نیست و من احساس می‌کنم هیچ چیزی ندارم و به این صورت ذهن خود را درگیر سوالات می‌کنند.

 

فرضی با تاکید بر اینکه درک کردن با تفکر همراه است، عنوان کرد: احساس در لحظه رخ می‌دهد و درک کردن تنها با تفکر امکان پذیر است، وقتی به زبان می‌آورم که دلم برایش تنگ شده و دوست داشتم تمام دنیا را از دست می دادم تا آن عزیز را کنارم داشتم، یا همه چیز دارم اما عشقم کنارم نیست، نمیخواهم چیزی داشته باشم تا زمانی که آن عزیز کنارم باشد؛ این حرف‌های درونی از فکر کردن نشات می‌گیرد و نشان دهنده تعبیر و تقسیر از موضوع است که احساس دلتنگی را به وجود می‌آورد.

 

چرا از واژه دل به جای قلب استفاده می‌کنیم؟

این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه افراد به دلایل مختلفی از واژه دل به جای قلب استفاده می‌کنند، خاطر نشان کرد: اغب افراد متوجه نمی‌شوند چرا به جای اینکه از واژه قلب استفاده کنند، واژه دل را به کار می‌برند و یا از واژه دیگری استفاده نمی‌کنند؛ کلمه قلب در فارسی به دل تعبیر می‌شود؛ می‌توان گفت که حالات روحی نظیر شادی، غم، ترس، اضطراب، تشویق و غیر آن بیشتر از هر عضو دیگری در قلب احساس می‌شود و انسان قلب را به عنوان عضو مرتبط با این حالات می‌شناسد.

http://www.beytoote.com/psychology/khanevde-m/why7-we-miss.html



:: بازدید از این مطلب : 125
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

 

کهیر می‌زنید 

اگر ناگهان و ظاهرا بی‌دلیل، کهیرها و جوش‌های قرمز و خارش دار روی پوست‌تان ظاهر شد (که علامت آلرژی هم نیستند)، استرس می‌تواند عامل آنها باشد. وقتی بدن با استرس بیش از حد مواجه می‌شود، سیستم ایمنی مختل شده و بدن شروع می‌کند به ترشح هیستامین تا با عارضه‌ی پیش آمده بجنگد. اگر استرس برطرف نشود، شما دچار واکنش آلرژيک خواهید شد و کهیرها روی پوست‌تان ظاهر می‌شوند.

 

زمانی که سیستم ایمنی به خاطر استرس ضعیف می‌شود، پوست‌تان هم نسبت به چیزهایی که قبلا حساسیت نداشت، حساس خواهد شد، مثلا صابون، گرما یا سرما، لوسیون و یا پودر لباسشویی.

 

چه باید کرد: یک حوله‌ی مرطوب و خنک روی قسمت مورد نظر بگذارید و اگر مفید نبود می‌توانید آنتی هیستامین مصرف کنید. زمان بیشتری را به آرام سازی خود اختصاص دهید و مغزتان را از استرس رها کنید.

 

دچار نوسان وزن می‌شوید 

استرس موجب ترشح هورمون کورتیزول می‌شود که توانایی بدن برای پردازش قند خون را متخل کرده و شیوه‌ی متابولیسم چربی، پروتئین و کربوهیدرات را در بدن تغییر می‌دهد، همه‌ی اینها موجب کاهش یا افزایش وزن می‌شوند. استرس می‌تواند باعث شود شما رفتارهای ناسالمی در پیش بگیرید مثلا پرخوری یا کم خوری.

 

چه باید کرد: برای میان وعده بیشتر از مغزها و دانه‌ها تغذیه کنید؛ اگر دچار کم خوری شده باشید پروتئین کمک‌تان می‌کند و اگر دچار پرخوری شده باشید فیبر، سیرتان می‌کند.

 

مدام سردرد دارید 

اگر قبلا سردرد نداشتید اما این روزها مکررا دچار سردردهای ناگهانی و کوبشی می‌شوید، پس احتمالا استرس دارید. استرس باعث ترشح مواد شیمیایی می‌شود که می‌توانند تغییراتی در عصب‌ها و رگهای خونی مغز ایجاد کرده و تولید سردرد کنند. اگر هم میگرن داشته باشید، استرس تشدیدشان خواهد کرد. همچنین زمانی که استرس دارید، عضلات شما دچار تنش می‌شوند و این نیز سردرد برانگیز است.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 122
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

از زمره مهمترین ،حساس ترین ،خلاق ترین و پربارترین دوره زندگی دوره نوجوانی است .با شروع دوره نوجوانی و همزمان با تغییرات فیزیولوژیک و جسمانی ،ذهن انسان از حالت خام قبلی خارج شده و صورت انتزاعی به خود میگیرد.در تفکرات نوجوان استدلال ،استنتاج و وپرداختن به مفاهیمی مثل موضوعات و نگرانی های مربوط به آینده ،مفاهیم وجودی و نگرش به خود و جهان هستی به شکل مستقل از نگرش خانواده شکل می گیرد .مفاهیم  معنوی و ارتباط انسان با اخلاقیات تقویت می گردد .وابستگی های نوجوان و دغدغه های او از مسائل مربوط به خانواده فراتر می رود و وسعت بیشتری پیدا میکند .در این دوره است که ارتباطات اجتماعی موجودیت رسمی تری پیدا می کند و اثر گذاری و اثر پذیری در قالب گروه همسالان و جامعه پیرامون انسان به فعل می رسد .

 

ارتباط خانواده و نوجوان ارتباطی به غایت ظریف و در خور تامل و دقت است .یکی از مهمترین عملکردهای دوره رشد انسان یعنی عملکرد تحصیلی مورد موشکافی خانواده و اجتماع قرار می گیرد .ضمن اینکه رفتارها،هیجانات و دغدغه ها و افکار نوجوان به عنوان زمینه زندگی آتی او در نظر گرفته می شود .در این دوره است که والدین مسوول و خردمند تلاش می کنند تا ضمن احترام به اصول و موازین استقلال ذهنی نوجوان خود ،با صمیمیت و حمایت همه جانبه در کنار نوجوان خود باشند .حرف ها ،دل مشغولی ها و نگرانی های او را فعالانه بشنوند ،با او همدلی کنند و بهترین مامن ذهن پرسشگر و جوان و جسور او باشند .او را در امور مهم و تصمیم گیری های زندگی مشارکت دهند .از نظراتش استفاده کنند ،نقد او را بشنوند و بفهمند و برای او وقت اختصاصی جهت گفت و شنود در نظر بگیرند .

 

همه اینها سبب کمک به اعتماد نفس در حال نزج و نمو نوجوان می گردد و او را به دنیا و آینده معتمد می سازد .این گونه است که والدین می توانند همیشه در کنار نوجوان خود باشند ،از او در جایگاه خطر مراقبت کنند،از وقایع درونی و بیرونی وجود او مطلع باشند و بهتر از هر منبع بیرونی برای ذهن کنجکاو فرزندشان محل رجوع باشند .

  

یکی از مهم ترین بخشهای مراقبت از نوجوان دانش اموز ،تداوم مراقبت از بعد موضوع زمان و همچنین چهار چوب و قواعد مراقبت از بعد کیفیت مراقبت می باشد . بطور کلی مراقبت والدین باید ثبات داشته باشد. به شرایطی که گاهی هستند و گاهی نیستند نمی توان زیاد دل بست یا اعتماد کرد . اگر بین پدر و مادر شیوه ای از رویکرد به نوجوان مورد هماهنگی و اتفاق نظرنباشد تعارض و گیجی و سردرگمی بوجود می آورد . همین تعارض است که ممکن است در نوجوانی که در حال گذراندن دوره شکل گیری شخصیت و هویت و جهان بینی خود است ایجاد اضطراب کند . یا اینکه او را از محیط هرج و مرج و نامعلوم خانواده دور کند و برای رفع تشنگی ذهنی و عاطفی ، به ابشخور نا امن و غیر مطمئنی رجوع کند . باید در نظر داشت که هرچه فضای ارتباطی والدین و خویشان ونزدیکان قابل اعتماد ٰ،بیشتر هماهنگی و انسجام داشته باشد ،هر چه در طی زمان رشد ،خانواده ثبات و صمیمیت ذهنی و احساسی بیشتری با فرزند خود داشته باشد و هر چه قواعد و قوانین جاری در خانواده مشخص تر و هماهنگ تر باشد ،شکل گیری هویت ،هیجان و نوع تفکر نوجوان به زندگی هم بهتر و قابل کنترل تر خواهد بود .مطمئنا دانش آموز نوجوان ما آیینه عملکرد خانوادگی ماست .یعنی هر آنچه که در محیط و فضای فکری و عاطفی خانواده می گذرد در او انعکاس خواهد داشت .اگر خانواده به این موضوع می اندیشند که نتیجه و حاصل عمرشان را در محیط امن وسالم و با نظارت و مراقبت درست پرورش دهند می توانند نکات زیر را مورد توجه و اجرا قرار دهند .

 

منبع



:: بازدید از این مطلب : 100
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 دی 1397 | نظرات ()