نوشته شده توسط : mj

فرقی نمی کند کودک شما درمواجهه با چیزی که باب میلش نیست به آرامی واکنش نشان دهد یا در بهترین حالت، مثل ترقه منفجر شود، مدیریت خشم، مهارتی است که هر نوع بچه ای از آن نفع می برد.

ما به عنوان والدین با کنترل احساسات خودمان در برابر طغیان های خشم مان، می توانیم اساس و شالوده ی فراگیری این مهارت مهم را برای فرزندان مان بنا کنیم. این بار که با کج خلقی ها و بهانه گیری های کودک نوپای تان و یا شانه بالا انداختن فرزند نوجوان تان روبرو شدید با بکار بردن یکی از عبارات زیر، بهترین قدم را به جلو بردارید:


نگویید : اینقدر همه چیز را پرت نکن!
بگویید: وقتی اسباب بازی هایت را پرت می کنی من فکر می کنم دوست نداری با آنها  بازی کنی. آیا این طور است؟ این تکنیک گوینده/شنونده، برای کمک به ارتباط دهی احساسات به شیوه ای غیررودررویی است. این شیوه نه تنها مسیرهای گفتگو را باز نگه می دارد بلکه شما الگویی می شوید برای این که نشان دهید موقعیت پیش آمده از نگاه شما چگونه است، در نتیجه کودک شما فرصت این را پیدا می کند تا حادثه پیش آمده را مجددا از نگاه خودش و با زاویه ای دیگر بازبینی کند.


نگویید: بچه های خوب این کار را نمی کنند!
بگویید: بچه های خوب و حتی بزرگ ترها هم گاهی عصبانی  می شوند، اشکالی ندارد، این عصبانیت هم خواهد گذشت. بگذارید روراست باشیم. بچه های شما هرچقدر بزرگ تر شوند، با مشکلات بزرگ تری هم مواجه خواهند شد، و احساسات شدیدتری هم خواهند داشت. این که  به آنها بگویید بچه های خوب یا کسی که بزرگ شده عصبانی نمی شود، خسته نمی شود یا مضطرب نمی شود واقعا دروغ  است. همچنین باعث می شود بچه ها احساسات شان را سرکوب کنند و مانع جریانات احساسات شان به شیوه ای سالم شوند.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 171
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

نقش مادر در تربیت کودک بیشتر است
وی در پاسخ به این پرسش که تربیت کودک بیشتر بر عهده مادر است یا هر دو والد به یک میزان در این خصوص نقش دارند اظهار کرد: پدر ومادر هر دو در این امر موثر هستند و به یک میزان نقش دارند لیکن به دلیل اینکه ارتباط مادر با کودک بیشتر از پدر است و زمان بیشتری را با کودک سپری می‌کند،تأثیر تربیتی مادر بیشتر است.

پدر زمان کمتری با کودک همراه است و در این زمان ممکن است مسائل کمتری پیش بیاید که نیاز به اعمال اصول تربیتی داشته باشد لیکن مادر به دلیل اینکه زمان بیشتری با کودک است مسائل بیشتری را شاهد است که نیاز به اعمال نکات تربیتی دارد و به دلیل همین ارتباط بیشتر مادر با کودک طبیعتا تربیت کودک بیشتر با مادر است.این به این معنی نیست که پدر نقشی نداشته و باید خود را کنار بکشد بلکه توصیه این است که حتی اگر پدر از کودک دور است در مواقعی که حضور دارد در هماهنگی با اصول تربیتی مادر کوشا باشد ودر این زمینه نظر دهد.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 171
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

برای شمایی که سال‌ها از روزهای کودکی فاصله گرفته‌اید، فهمیدن اینکه در ذهن فرزندتان چه می‌گذرد، کار آسانی نیست. تنها کاری که این روزها از دست شما برمی‌آید، این است که خودتان را جای کودک‌تان بگذارید و باتوجه به آنچه در ذهن خودتان می‌گذرد روشی برای مقابله با او انتخاب کنید یا همان‌طور که در گذشته با شما رفتار شده، با او هم برخورد کنید.

اما روانشناسان کودک معتقدند الگوهای کهنه تربیتی برای خود ما هزار و یک مشکل ایجاد کرده و دلیلی ندارد که همیشه همان‌طور که خودمان قربانی اشتباهات والدین‌مان شده‌ایم، فرزندان را هم قربانی این روش‌های حل مسئله که به ارث برده‌ایم، کنیم. از طرف دیگر آنها فکر می‌کنند ساختار ذهنی کودکان آنقدر با ما بزرگ‌تر‌ها متفاوت است که روش‌های انتخابی‌مان همیشه نمی‌تواند نتیجه‌ای که انتظار داریم را به‌همراه بیاورد.

با خواندن این مطلب می‌توانید اشتباهاتی که هر روز برای مقابله با کودک‌تان انجام می‌دهید را بشناسید و از عواقبی که با انجام دادن‌شان برای خودتان و او ایجاد می‌کنید باخبر شوید. اما نگران نباشید! ما به شما راه‌های جایگزینی را پیشنهاد می‌دهیم تا هم به هدف‌تان برسید و هم مشکلات دیگری را برای خودتان و کوچولوی‌تان ایجاد نکنید.

اشتباه اول: دروغ مصلحتی می‌گویید؟
خانم «ش» وقتی از گریه‌های هر روزه کودکش قبل از رفتن به مهد کلافه شد، در خانه بغلی مهدکودک را به دخترش نشان داد و گفت اینجا را می‌بینی؟ اینجا خانه آقای پلیس است و بچه‌هایی که گریه می‌کنند را در آن نگه می‌دارند. اگر هنوز می‌خواهی مهد نروی من مشکلی ندارم! می‌توانی به خانه آقای پلیس بروی! گریه‌های دختر کوچولو همان لحظه تمام شد و بغض جایش را گرفت. خانم «ش» از آن روز به بعد دخترک را در سکوت به مهد می‌برد تا اینکه مربی مهد یک روز ماجرا را از او پرسید و گفت دخترک تمام روز درمورد آقای پلیس همسایه صحبت می‌کند.

یک راه بهتر
کودک‌تان را از نمایش دادن احساساتش نترسانید. او با تمام وجود از اینکه از شما جدا شود و به مهد برود، ناراحت است و به‌خاطر همین گریه می‌کند. اما این سکه روی دیگری هم دارد. او باید نظم‌پذیر باشد، خودش را با شرایطش انطباق دهد و هر روز برای رفتن به مهد آماده شود. حالا چه‌کار باید بکنید؟ گفتن دروغ‌های مصلحتی آسان و بسیار وسوسه‌کننده است اما ما پیشنهاد دیگری داریم. پیشنهاد ما نشان دادن کمی همدلی و صادق بودن است. می‌توانید وقتی گریه‌های کودک‌تان را می‌بینید، به جای عصبانی شدن یا تهدید کردنش، بگویید «می‌دانم که امروز دلت نمی‌خواهد مهد بروی! من هم واقعا بعضی وقتا دوست ندارم سر کار بروم.

بعضی روزها دلم می‌خواهد در خانه بمانم، کمی استراحت کنم و بعد با تو به پارک بروم. اما آدم همیشه نمی‌تواند کارهایی که دوست دارد را بکند و گاهی باید با درنظر گرفتن شرایطی که برایش به‌وجود آمده، بپذیرد که راه دیگری ندارد و خودش را بیشتر عذاب ندهد. تو می‌توانی به مهد بروی و برنامه‌های خوبی که می‌خواستیم امروز صبح داشته باشیم را بعد از برگشتنم از سر کار انجام دهیم.» به این توصیه عمل کنید و به کودک‌تان نشان دهید درکش می‌کنید و متوجه ناراحتی‌اش هستید. او می‌تواند با کمک شما راه‌حل کنار آمدن بالغانه با چیزهایی که دوست ندارد را یاد بگیرد.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 217
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

 مسئولیت پذیری یکی از نشانه های رشد و اعتماد به نفس است که به شخص کمک می کند تا تصمیم های مناسب تری را اتخاذ کند. کسانی که از حس مسئولیت پذیری برخوردار هستند به موفقیت های روزافزون و پاداش های ناشی از آن دست خواهندیافت که این خود به افزایش اشتیاق در ارتباطات و یادگیری منجر خواهدشد.

مسئولیت پذیری نوعی نگرش اکتسابی است که از ابتدای زندگی (حدود سه سالگی به بعد) به تدریج ایجاد می شود. بنابراین والدین به عنوان نخستین متولی این امر بهتر است در ایجاد و رشد چنین حسی در فرزندان خود کوشش کنند. به طور کلی می توان گفت مسئولیت پذیری فرزندان بستگی زیادی به تجارب آنان در خانواده دارد. والدین به عنوان سرمشق و الگویی قوی می توانند خود با رفتاری حاکی از مسئولیت پذیری و با اتخاذ تدابیر آموزشی مناسب زمینه پرورش این حس را در فرزندان به وجود بیاورند. ایجاد این حس وقتی میسر خواهدبود که شرایط روحی و روانی کودکان را دریافته و تلاش کنیم موقعیت های مناسبی را برای قبول مسئولیت آنان فراهم کرده و انتظارات خود را متناسب با سن شان به طور دقیق و روشن بیان کنیم.

شاید در نظر بسیاری از والدین بزرگ ترین دغدغه و حتی مهم ترین درخواست از فرزند، درس خواندن باشد، اگرچه اهمتی این موضوع یعنی موفقیت در تحصیل بر کسی پوشیده نیست اما باید بپذیریم که درس خواندن همه زندگی فرزندان نیست و آنها باید بتوانند در هر دوره ای از زندگی و در مواجهه با هر موقعیت و بحرانی گلیم خود را از آب بیرون بکشند، اما برای این که فرزندانمان بتوانند به خوبی از پس مسئولیت های خود در زندگی برآیند باید از دوران کودکی حس مسئولیت پذیری را در آنان تقویت کرد.

روش هایی برای مسئولیت پذیری کردن فرزندان
واگذار کردن برخی از امور شخصی و حتی کارهای خانه به آنها با توجه به میزان توانمندی هایشان از جمله روش های موثر در آموزش و تقویت حس مسئولیت پذیری در کودکان است. در این صورت است که کودکان حس مشارکت و همکاری را تجربه می کنند و از این که می توانند مهارت هایشان را برای کمک به شما به کار گیرند، به خود می بالند و احساس مهم بودن می کنند، اما دادن وظایف کوچک به کودکان فوت و فن های ظریفی دارد.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 205
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

درتربیت کودکتان با کارشناسان مشورت کنید!



تربیت کودک ار بدو تولد,تربیت کودک یکساله

 مشورت درباره امور فرزندان، از سنین شیرخوارگی و کودکی تا بزرگسالی، متوجه والدین است

 

ترتیب فرزندان در خانواده در تربیت و شكل‌گیری شخصیت فرزندان و البته رفتار والدین تاثیرگذار است. فرزندان بر اساس این كه فرزند چندم خانواده هستند رفتار متفاوتی از والدین می‌بینند كه این رفتار‌ها دلایل مشخصی دارد.

 وقتی فرزند اول خانواده به دنیا می‌آید پدر و مادر بسیار خوشحالند و فرزند خود را بهترین و استثنایی‌ترین بچه می‌دانند. این احساس به دلایل مختلفی به وجود می‌آید كه اولین آن به دلیل بی‌تجربگی در روند رشد كودكان است. والدین چون در جریان ریز اتفاقاتی كه طی رشد فرزند می‌افتد قبل از این نبوده‌اند تصورشان بر این است كه فقط فرزند آنها دارای این رفتار است، برای همین فكر می‌كنند كه فرزندشان منحصر به فرد است. دلیل دوم این است كه معمولا والدین می‌خواهند بهترین والدین باشند.

 

زن و شوهری كه هنوز بچه‌دار نشده‌اند هرگاه كودكی را در حال گریه می‌بینند و یا وقتی كودكی را در حال رفتار ناشایستی می‌بینند با خود می‌گویند كه عجب والدین بی‌مسوولیتی دارد، من كه به هیچ‌وجه نمی‌گذارم فرزندم این‌گونه شود. در حالی كه خیلی از اتفاق‌ها و رفتار‌ها برای همه بچه‌ها است و جزو روند رشدی آنهاست. آنها در ابتدا با خود می‌گویند من كاری می‌كنم كه فرزندم بهترین باشد و در تربیت او مانند بقیه پدر و مادرها رفتار نمی‌كنم، در صورتی كه ماهیت پدر و مادری یك چیز است و آن تربیت و پرورش روحی و جسمانی همه‌جانبه فرزند و هیچ والدین و فرزندی خالی از اشكال نیستند به این دلیل كه هیچ انسانی كامل نیست.

والدین وقتی دارای اولین فرزند خود می‌شوند احساس می‌كنند كه خودشان و فرزندشان كاملا منحصربه‌فردند در حالی كه باید بدانند روند رشدی متعادل كودكان روندی است كه در همه یكسان است (البته تفاوت‌های بسیار كمی ‌با هم دارند كه به مسائل مختلف مربوط می‌شوند اما به‌طور كل می‌توان از یك روند طبیعی نام برد) این دانش با چیزی غیر از مطالعه و مشاوره با افراد كاردان صورت نمی‌گیرد. شما به عنوان والدین باید بدانید كه فرزندتان چه موقع به پزشك احتیاج دارد و چه موقع مثلا یك دل‌درد ساده دارد و اینها در اولین فرزند احتیاج به مطالعه و دقت فراوانی دارد چرا كه شما كاملا بی‌تجربه هستید.

نمی‌توان به این دلیل كه پدران و مادران بی‌تجربه هستند به آنها حق داد كه هر طور خواستند با فرزند اول رفتار كنند و هر تجربه‌ای را با هر آزمایشی می‌خواهند با فرزند اولشان به دست آورند. گاهی والدین به فرزندان خود ضربات جبران‌ناپذیری می‌زنند كه باعث از بین رفتن مقطعی از زندگی فرزندشان می‌شود، مثلا فرزندی كه در دوران بلوغ است و والدینی كه هیچ تجربه‌ای ندارند و حساسیت شدیدی در تربیت فرزندشان به خرج می‌دهند را تصور كنید، ناگفته پیداست كه تمام این مسائل باعث می‌شود كه فرزندشان را بدون این كه بخواهند آزار دهند و نتوانند در این دوران به او كمكی كنند و با او دوست باشند.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 234
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

 بدون شک نباید نقش خانواده را در شکل‌گیری شخصیت افراد به خصوص کودکان نادیده گرفت. کودکی که در هر شرایطی به دروغ گفتن روی می‌آورد، در بزرگسالی  با مشکلاتی مثل عدم اعتماد به نفس، ناتوانی در ابراز وجود و ... تبدیل خواهد شد. چنین شخصی به دلیل اینکه پایه‌های شخصیتی صحیحی نداشته است، وقتی که به یک پدر یا مادر تبدیل می‌شود؛ همین خصوصیت را هم به فرزندانش انتقال می‌دهد.

 روانشناسان دروغگویی را به عنوان یک رفتار نابهنجار بیان می‌کنند. در حقیقت وقتی می‌گوییم فردی دروغگو است یعنی یک رفتار نابهنجار دارد. اصولا رفتار‌های ناهنجار دلایل و ریشه‌های مختلفی دارند که از دوران کودکی اتفاق می‌افتد.

سن دروغگویی بچه‌ها
کودک در سنین 3 تا 4 سالگی و دوران دبستان دچار خیال‌پردازی و قهرمان پروری می‌شود که این حالات را نمی‌توان در جرگه دورغگویی قرار داد.

 این حالت در کودک اصطلاحا خالی‌بندی نام دارد و کودکان برای اینکه خودشان را بزرگ جلوه دهند این خیال‌پردازی‌ها را در ذهن پرزرش می‌دهند. دلیل دیگری که سبب بروز این خیالات در کودک می‌شود، برقراری ارتباط میان دنیای خیالی و دنیای واقعی است که در ذهن او شکل گرفته است.

برخورد با کودک دروغگو

 وقتی می‌گوییم فردی دروغگو است یعنی یک رفتار نابهنجار دارد

 

 ادامه دروغگویی
هنگامی که کودکان دروغ ‌می‌گویند و خانواده هم به این رفتار ناهنجار دامن می‌زنند و آن را ادامه می‌دهند باعث تشویق کودک به دروغ‌گویی می‌شوند و این رفتار را به او می‌آموزند.

 به عنوان مثال، کودک دوستش را کتک می‌زند و موقعی که آن را برای پدر یا مادر بازگو می‌کند از او به عنوان یک قهرمان یاد شده و مهر تایید بر کار او زده می‌شود. زمانی که این کودک به یک مرد یا زن بزرگسال تبدیل شد، بدون دلیل دروغ می‌گوید چون به انجام این عمل عادت کرده و آن را یاد گرفته است.

همچنین کودکی که الگویی در خانه داشته یا ترس‌ها و اضطراب‌هایی که قدرت ابراز وجود یا اعتماد به نفس را از او گرفته است، حالا که به یک فرد بالغ تبدیل شده دروغ می‌گوید.
 
در واقع چنین فردی جرات پذیرش مسوولیت کاری را که انجام داده؛ ندارد  پس به دروغ گفتن روی می‌آورد. چنین وضعیتی،  بیشتر در سیستم الگوی رفتاری پدر و مادر نسبت به فرزندشان نمایان است.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 182
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

متعصبانه از فرزندتان حمایت نکنید
فرزند شما از مدرسه بر می گردد و قیافه اش درهم است. از او می پرسید: «امتحانت چطور بود؟» او خیلی ناراحت به نظر می رسد. آنقدر نقشش را خوب بازی می کند که به سادگی از سوال اولتان می گذرید. نزدیکش می شوید و با ملایمت از او می خواهید دلیل ناراحتی اش را بیان کند. او در حالی که چهره مظلومی به خودش گرفته برای شما از معلم بداخلاق کلاسیش تعریف می کند که چندان دل خوشی از او ندارد. آن طور که فرزندتان تعریف می کند معلمش بین او دیگر بچه ها تفاوت می گذارد و آنقدر با او لج است که این آزردگی و کینه را روی نمره های فرزندتان انعکاس می دهد.

 

به حرف های فرزندتان با دقت گوش می دهید و دلتان می گیرد. وقتی فرزندتان توانست شما را به خوبی تحت تاثیر بگذارد نوبت رو کردن برگه امتحانی می رسد. نمره افتضاحی که به دلیل کینه بین فرزند شما و معلمش بوده شما را خیلی متاثر می کند و اینجاست که جنگ بین شما و معلم فرزندتان همه چیز را خراب تر می کند.

واقعیت همین چیزی است که برایتان گفتیم اما در این مواقع بهتر است مراقبت نوع حرف هایی که می زنید، باشید. هرگز با معلم فرزندتان مخالفت نکنید. مخالفت شما ممکن است با سکوت شما هم تایید شود حتی اگر حرفی به زبان نیاورید. مثلا خانواده ممکن است از معلم در حضور نوجوان انتقاد نکنند ولی مرتبا با مدیر یا مسئولان در مدرسه درباره اشکال های معلم حرف بزنند. البته گاهی ممکن است معلم فرزند شما با او منصفانه رفتار نکند ولی شما به عنوان والدین باید کمی پخته تر عمل و این مساله را طوری حل و فصل کنید که معلم از چشم نوجوان نیفتد و اقتدار او را دستکم نگیرد. با این کار شما توانسته اید تا حد زیادی به نوجوانتان یاد بدهید که خود او مسئول نمره های بدش است و نباید دیگران را مقصر بداند. هرگز مدرسه فرزندتان را در حضورش بی کفایت جلوه ندهید و با این کار به اختلاف های بین او و مسئولان مدرسه دامن نزنید

منبع



:: بازدید از این مطلب : 187
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

اگر کودک شما با برادرش دعوا کرده است، اسباب بازی دوستش را برداشته است یا شما را با اسم بدی صدا کرده است، آیا باید او را وادار به عذرخواهی کنید؟ اکثر والدین سعی می کنند عذرخواهی کردن را به کودک خود آموزش دهند زیرا فکر می کنند این مناسب ترین راه برای جبران کار اشتباهی است که انجام داده اند. وادار کردن کودکی که تمایلی به عذرخواهی ندارد، ایده خوبی نیست.

هدف از عذرخواهی
دلیل عذرخواهی، نشان دادن احساس ندامت ناشی از رفتاری است که به واسطه آن به شخص دیگری آسیب زده یا او را ناراحت کرده اید. پس اگر کودک تان را که از رفتار خود احساس پشیمانی نمی کند وادار به عذرخواهی نکنید، در روش تربیتی خود ناموفق عمل کرده اید؟

بیان تاسف و عذرخواهی کردن در کودکی که احساس پشیمانی ندارد، تغییری ایجاد نمی کند. همچنین به جبران آن نیز کمکی نمی کند. خواهر و برادر یا دوستی که از او عذرخواهی شده نیز در پشت حرف های کودکی که وادار به عذرخواهی کردن شده است، احساس پشیمانی او را نمی بیند.

وادار کردن کودکان به عذرخواهی نتیجه معکوس می دهد
اگر به محض عذرخواهی کودک بعد از یک رفتار اشتباه او را ببخشید و از کار او بگذرید، پیام نادرستی را به او منتقل کرده اید. این کار به آنها یاد می دهد که بعد از انجام هر کار غلط با گفتن «متاسفم»، حتی اگر از صمیم قلب این حرف را نزده باشند، به سادگی می توانند رفتار خود را جبران کنند. این کار سهوا به کودک می آموزد که با یک عذرخواهی می تواند رفتار خود را توجیه کرده و آن را قابل قبول سازد.

ممکن است کودکانی که وادار به عذرخواهی کردن می شوند، تنها برای اجتناب از پیشامدهای بعدی این کار را انجام دهند. خیلی مهم است که بچه ها متوجه شوند که رفتار آنها افراد دیگر را اذیت می کند، حتی زمانی که عذرخواهی می کنند.

گفتن متاسفم به برادر یا خواهرش به دلیل شکست اسباب بازی او، به درست شدن آن اسباب بازی کمکی نمی کند. یا عذرخواهی از دوستش برای اینکه او را احمق خطاب کرده است، با گفتن یک عذرخواهی درست نخواهد شد.

آیا باید کودک خود را به عذرخواهی وادار کنید؟
گاهی اوقات پدرها و مادرها تا زمانی که کودک عذرخواهی نکرده است، امتیازاتی را از او می گیرند و به کودک خود اجازه نمی دهند به بازی خود برگردد اما این کار شما به کودک می آموزد که عذرخواهی به جای جبران کردن برای فرد ناراحت شده، فقط برای فرار از مشکل است.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 219
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

درگذشته شاهد تنبیهات بدنی کودکان از سوی والدین بودیم، اما در چند سال اخیر کمتر شاهد این تنبیهات بدنی هستیم؛ با این حال این سوال پیش می آید که آیا والدین دیگر کودکان خود را تنبیه نمی کنند و یا شیوه‌های جدید تنبیهی را در پیش گرفته‌اند که تاثیراتی مخرب‌تر بر کودکان دارد؟

 بیاتی در ارتباط با تنبیه کودکان گفت: تنبیه به عنوان آخرین مرحله تربیتی در روانشناسی تربیتی تایید شده است. تنبیه در واقع به عنوان یکی از ابزارهای رفتار سازی و رفتارپذیری کودکان است که می‌تواند در شکل‌گیری رفتار آنان تاثیر گذار باشد.

این روانشناس افزود: در اعمال تنبیه از سوی والدین مسئله مهم چگونگی انجام آن است، زیرا در صورت اعمال اشتباه در انجام این ابزار تربیتی شاهد بروز مشکلات متعدد در حوزه روانی، رفتاری و شخصیتی کودک خواهیم بود. همچنین در بسیاری از مواقع کودکان برای مسائلی تنبیه می‌شوند که هیچ لزومی ندارد. در واقع آنان به خاطر انجام رفتارهایی تنبیه می‌شوند که جزء رفتارهای رشدی و ویژگی‌های شخصیتی آنهاست؛ مانند کنجکاوی و دست زدن به وسایل گوناگون.

وی تصریح کرد: در برخی مواقع شاهد آن هستیم که والدین برای راحتی و آسایش خود و یا حتی "پز اجتماعی" کودکان خود را تنبیه می کنند؛ برای مثال والدین در مقابل جمع به کودک خود اخم و یا وی را تنبیه می کنند درنتیجه کودک در آن لحظه ساکت می شود و در چنین شرایطی آن پدر و یا مادر تصور می‌کند در مقابل جمع تصویری مقتدرانه از خود ارائه کرده است.

بیاتی در ادامه تصریح کرد: در این شرایط والدین اقتدار را با برخوردهای منفی اشتباه گرفته و این سرآغازی برای انجام برخوردهای منفی متعدد آنان با کودکشان است.

این روانشناس در توضیح والدین مقتدر گفت: والدین مقتدر افراد تنبیه گری نیستند، بلکه کسانی هستند که با ایجاد ارتباط موثر با کودک خود می توانند در مسیر تربیت مثبت و موثر گام برداشته و در جریان همین ارتباط وی را متقاعد می کنند که کارهای خطا را انجام ندهد.

وی افزود: در گذشته تنبیهات عموما به صورت فیزیکی و بدنی بوده و کودک پس از انجام خطا منتظر اعمال تنبیه از سوی والدین بود و پس از آن تنبیه تمام می‌شد اما در حال حاضر تنبیهات بسیار بدتر از قبل بوده و به صورت روانی و ذهنی اعمال می‌شوند که به مراتب تاثیرات بدتری را به لحاظ آسیبی به کودک وارد می‌کنند.

بیاتی ادامه داد: تنبیه به عنوان آخرین راهکار تربیتی، خوب است اما چگونگی آن و همچنین مشخص شدن موضوع تنبیه مساله بسیار مهمی است که باید همواره از سوی والدین مورد توجه قرار گیرد.

این روانشناس، تهدید، بی‌محلی، قهر و... با کودکان را به لحاظ روانی بسیار مضر دانست و گفت: در فرایند تنبیهات روانی، کودک به شدت از لحاظ ذهنی و روانی آسیب دیده و در نتیجه این آسیب‌ها باعث عقده‌های روانی متعدد در فرد شده که ممکن است در بزرگسالی وی موجب بروز اختلالات متعدد شود که تمامی آنها ماحصل همین تنبیهات و رفتارهای منفی والدین در دوران کودکی است.

وی در ادامه تاکید کرد: والدین باید بدانند که به هیچ عنوان نباید با کودک خود قهر کنند و تنبیه عاطفی نباید از سوی والدین اعمال شود، زیرا قهر کردن بدترین نوع تنبیه بوده و همانطور که گفته شد، آسیب‌های متعددی را به همراه خواهد داشت.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 190
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mj

از فشار سنج و گلوکومتر تا گل و طلا و جواهر
هدیه دادن و هدیه گرفتن یکی از رفتار ها و عادت های خوبی است که علاقه ها را بیشتر می‌کند و موجب صمیمیت بیشتر می‌شود. روز زن و روز مادر هم از مناسبت هایی است که می‌تواند بهانه خوبی برای هدیه دادن و قدر دانی از زحمات خانم ها باشد. اما خرید هدیه هم آداب و اصولی دارد. بعد از توجه به اهمیت اصل موضوع و فراموش نکردن مناسبت ها، لازم است کالاها و مواردی را که برای هدیه دادن مناسب ترند، بشناسید و سلیقه و احتیاجات عزیزی را که می‌خواهید برایش هدیه ای تهیه کنید، بدانید. این مطلب به شما کمک می‌کند هدیه ای سالم ترو بهتر تهیه کنید.

 

1- فشار سنج:

بیشتر آدم ها از میانسالی به بعد، دچار بیماری فشار خون میشوند و پزشک به آن ها توصیه می‌کند به طور مرتب فشار خون شان را کنترل کنند. اگر مادر شما هم دچار این مشکل است یک دستگاه فشار خون برایش تهیه کنید. فشار سنج در انواع جیوه ای، عقربه ای و دیجیتالی مچی و بازویی در بازار موجود است. کار با فشار سنج های دیجیتالی راحت تر است اما فشار سنج های جیوه ای و عقربه ای دقت بیشتری دارند. با یک آموزش ساده و کمی تمرین و دقت می‌توانید فشار خون مادرتان را اندازه گیری کنید یا این کار را به خود او بیاموزید.

 

2- گلوکومتر:

دیابت یکی از بیماری های شایع در ایران و جهان است. اگر مادر شما هم بیماری قند دارد، می‌توانید برایش گلوکومتر بخرید تا بتواند قند خونش را به طور مرتب چک کند. دستگاه های گلوکومتر موجود در بازار، اندازه های متفاوتی دارند ولی به طور معمول، این دستگاه ها به اندازه یک کف دست هستند و اغلب با باتری کار می‌کنند. بهتر است دستگاه هایی را انتخاب کنید که دقت بالاتری دارند و پیش از خرید، بد نیست با پزشک معالج مادرتان هم مشورت کنید.

 

15 خرید هدیه روز ماد,روز مادر,کادو روز مادر

 

3- دستگاه تصفیه هوا:

اگر مادرتان مشکل تنفسی دارد یا مبتلا به آسم و آلرژی های تنفسی است، می‌توانید برای او یک دستگاه تصفیه هوا خریداری کنید و با این کار، هوای اتاقی را که او بیشتر ساعات روزش را در آن می‌گذراند تصفیه کنید تا آرامش بیشتری برای او فراهم شود.

 
4- ترازو:

اگر مادرتان اضافه وزن دارد، با خرید یک ترازو برای اندازه گیری وزن می‌توانید مادرتان را در رسیدن به وزن ایده آل تشویق کنید. با این کار، او می‌تواند وزن اش را به طور مرتب در خانه کنترل کرده و با آگاهی از کوچک ترین تغییرات وزنی، رژیم و فعالیت بدنی مناسبی انتخاب کند.

منبع



:: بازدید از این مطلب : 175
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 | نظرات ()